به گزارش همشهری، پارک چان ووک، کارگردان کرهای، زمانی استاد روایت داستان انتقامجویانه خشن بود، اما در سال ۲۰۱۶ با اقتباس از رمان سارا واترز با عنوان ندیمه (The Handmaiden) او به سمت روایت داستانی با محوریت تعلیق و هیجان گراش پیدا کرد. و با همین روحیه است که امسال با فیلم تصمیم به رفتن (Decision to Leave) به کن بازگشته است، فیلمی به سبک نوآر بیوه سیاه، که ستاره چینی، تانگ وی، بازی جذاب خود در درام جاسوسی انگ لی در سال ۲۰۰۷ با عنوان هوس، احتیاط (Lust, Caution) را ارتقا داده است.
او بدون هیچ زحمتی، کاریزماتیک و مسحورکننده است؛ جذاب، اما با احتیاط، قوی، توانا، به طرز هراسانگیزی زیرک، اما با زخمی ناشناخته و عمیق در مسائل احساسی. هوشمندی و انرژیای که او در رابطهاش با شخصیت مرد اصلی فیلم، پارک هیل به ارمغان میآورد، شگفتانگیز است.
تنش و دسیسه، رویاروییهای عاطفی بزرگ، استفاده هوشمندانه و مبتکرانه از فناوری تلفن همراه (که اغلب جلوی فیلمهای هیجانانگیز امروزی را میگیرد)، تصاویر جذاب از جمله تعقیب و گریز خارقالعاده روی پشت بام و پیچشهای داستانی جالب که بسیار هیچکاکی هستند. اما این شباهت ساختگی نیست، این فیلم در واقع از نوع فیلمهای هیچکاکی است که توسط کسی ساخته میشود که قبلا فیلمی از هیچکاک ندیده باشد.
ماجرا در بوسان روایت میشود. در این شهر پلیسی به نام هه جون (Hae-Joon) با یک پرونده قتل حل نشده دست و پنجه نرم میکند، که در آن چند مظنون گردنکلفت شناخته شدهاند. یکی از آنها در برابر دستگیری مقاومت میکند و مورد ضرب و شتم هه جون قرار میگیرد. او بعدا اینطور اظهار میکند که این شخص به قدر کافی سرسخت نیست که بتواند فرد شرور مورد نظر او باشد. هه جون به نوعی با جونگ آن (لی جونگ هیون) ازدواج شادی دارد، اگرچه از بیخوابی رنج میبرد و در آرزوی کشیدن سیگارهایی است که همسرش او را از آن منع کرده است.
بیخوابی، او را به سمت انجام تحقیقات و نظارتهای مخفیانه میکشد و در همین حین، یک معمای گیجکننده او را به دام میاندازد. جسد درهمشکسته یک کوهنورد در پای یک صخره معروف پیدا شده و آیا او سقوط کرده، جان خود را گرفته یا کسی او را هل داده است؟
در تلفن همراه این مرد کوهنورد، پلیس عکسهایی از بدن کبود و کتکخورده یک زن را پیدا میکند. همسر زیبای کوهنورد، سئو رائه (تانگ وی) با وقار و جذابیتش، فورا هه جون را فریفته خود میکند. او پرستاری است که افراد مسنی که از آنها مراقبت میکند، دوستش دارند و میهنپرستی است که هه جون تحت تاثیر داستانش قرار میگیرد: سئو رائه به طور غیرقانونی به کرده آمده است و کره را به عنوان میهن پدربزرگش بسیار دوست دارد. در دهه ۱۹۳۰، پدربزرگ او به عنوان سرباز در برابر حمله ژاپن از ملت کره دفاع کرده بود.
سئو رائه برای زمان مرگ همسرش، دلیل موجهی بر بودن در جای دیگری دارد، اما از طرفی شواهد علیه او افزایش مییابد. جون هه عمیقا عاشق او میشود، و به نظر میرسد زن نیز عاشق او به عنوان محافظ شده است.
آیا هه جون قصد دارد بر کار زن سرپوش بگذارد؟ آیا زن همان کسی است که به نظر میرسد؟ خوب، مخاطبان ممکن است فکر کند که به طور کلی پاسخ هر دو سوال را میداند، اما فیلمنامه پارک و چونگ سو-کیونگ شما را در هر لحظه دچار تردید در دانستههایتان میکند و مدام با شخصیتهای جدید و گشایشهای جدید در داستان مواجه میشوید و باید تا پایان منتظر بمانید تا واقعیت را بفهمید.
هر صحنه جدید باعث میشد که مدام روی صندلیام جلوتر بنشینم - برای پرده دوم و سپس سوم - و موسیقی چو یانگ ووک به وضوح ترس را تشدید میکند. و در هر گوشهای از زندگی کارآگاه، سوالی برای شما وجود دارد: چه زمانی متوجه میشوید که عاشق شدهاید؟ تصمیم به رفتن فیلمی است زیبا و فریبنده و تانگ وی در آن عالی ظاهر شده است.
منبع: ترجمه از گاردین با کمی تغییر.
نظر شما